ازدواج با افرادی که مبتلا به اختلال شخصیت هستند، نتیجه ای جز جدایی نخواهد داشت. حتی اگر این جدایی، طلاق عاطفی باشد. متاسفانه افراد مبتلا به اختلال شخصیت اعتقادی به درمان ندارند چون فکر می کنند عادی هستند. به همین دلیل، برای درمان اقدامی نمی کنند یا اگر اقدام کنند، معمولا به دلیل عدم همکاری، درمان ناتمام خواهد ماند.بر خلاف مبتلایان به اختلالات عاطفی و اضطرابی، افراد مبتلا به اختلالات شخصیت معمولاً ناراحتی یا اضطرابی را احساس نمی کنند، انگیزه ای برای تغییر رفتارشان نشان نداده و تماس با واقعیت خود را از دست نمی دهند.

این رفتارها برای فرد قابل قبول بوده و مقاوم به تغییر و غیر قابل انعطافند. نداشتن حس همدردی با دیگران و وجود مشکلات بین فردی در ایجاد صمیمیت و نیز اختلافات و نا آرامی در محیطهای کاری از مشخصات این افراد هستند.

چون این اختلال اغلب به وسیله متخصصان به راحتی تشخیص داده نمی شود، بنابراین ارتباط آن از نظر سبب شناسی برای سایر جنبه های سلامتُ در نظر گرفته نشده و چه بسا این اختلال روند درمان سایر بیماری ها را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد.

 

برخی از انواع شایع اختلالات شخصیت به شرح زیر می باشند:

* اسکیزوئید: با علایم مردم گریزی، منزوی و تنها، دیرآشنا و کناره گیر، اجتناب از روابط نزدیک، سرد و بی انعطاف.

* پارانوئید: سوء ظن و تفسیرهای مظنونانه و بدخواهانه از اعمال دیگران، ظنین بودن بدون دلیل و شواهد کافی به اینکه سایران قصد آسیب رسانی، بهره کشی و فریب از او را دارند و احساس می کنند که اهمیت زیادی دارند و نیز دارای استعدادی غیرعادی هستند.

* اسکیزوتایپ: تفکر سحرآمیز، عقاید انتساب، مسخ دنیای واقعیت، تفکر و گفتار عجیب و غریب و رفتارها یا ظاهر غیرعادی و نامتعارف(اعتقاد زیاد به تله پاتی و غیب دانی)

* نمایشی: رفتارهای متظاهرانه و تئاترگونه، اشتیاق ها و هیجانهای کوتاه مدت، اما بسیار شدید و غلیظ و مشغولیت به خود، بی ثبات عاطفی، اتکا به دیگران، رفتارهای پر زرق و برق و آرایش های غلی1 یا پوشیدن لباسهایی که جلب توجه می کند، هیجانی و تحریک پذیر، اما برای برقراری وابستگی های عمیق ناتوان بوده و به توجه طلبی از سوی دیگران نیاز دارند.

* خود شیفته: خود بزرگ بینی، نیاز به تمجید و ناتوان از همدلی با دیگران، خودپسندی، خیالبافی در خصوص موفقیت، قدرت و درخشندگی هوش، خواهان علاقه مندی دیگران به خودشان بدون آنکه این علاقه را به آنان برگردانند.

* ضد اجتماعی: ناتوان در برقراری روابط طولانی، بی توجهی به احساسات دیگران، رفتارهای تکانشی و پرخاشگرانه، تحمل کم در برابر ناملایمات، تمایل به خشونت، فقدان احساس گناه و ناتوانی در عبرت گرفتن از اشتباهات، رفتارهای جنایی و پرخاشگرانه بدون در نظر گرفتن حقوق دیگران و تجاوز به حقوق سایران و دروغگویی و فریب کاری.

* مرزی: بی ثباتی فوق العاده در عاطفه که بین عشق و تنفر حرکت می کند، بی ثباتی خلق و رفتار، ناتوانی در برقراری روابط استوار، احساس ملال دایم، خودزنی و خودکشی های مکرر، طغیان های خشم و کتک کاری.

* اجتنابی: کناره گیری اجتماعی، احساس بی کفایتی و حساسیت زیاد نسبت به طرد یا انتقاد دیگران، دوری کردن از فعالیتهای شغلی که لازمه اش ارتباط با مردم است. به دلیل ترس از انتقاد و تأیید نکردن و طرد شدن.

* وابسته: در برابر خواسته دیگران ضعیف و منفعل هستند. اعتماد به نفس ندارند و رفتارهای مطیعانه و متکی به دیگران داشته و تمایل دارند که تحت مراقبت باشند.

* وسواسی: خشکی زیاد از حد، با وجدان بودن، وظیفه شناسی و نظم و ترتیب بیش از حد، سرسختی و کمال گرایی افراطی در تکمیل وظایف محوله و اشتغال ذهنی زیاد در مورد نظم، شستشو، کمال گرایی و کنترل بسیار جدی و فاقد حس درک شوخی و به دلیل ترس از ارتکاب اشتباه در تصمیم گیری مردد هستند.

* منفعل مهاجم: تأخیر بیهوده در کارها و پرخاشگری خود را به صورت مسامحه در کار، اشکال تراشی، کم کاری و یکدندگی نشان می دهند.

 

و اما نکته ای بسیار مهم و لازم به توجه:

 ازدواج با این افراد محکوم به شکست است

1- اختلالات شخصیت و بیماری های روانی شدت و ضعف دارد لذا با این فرض، همه انسانها و بقول برخی روانشناسان 99 درصد انسانها داری حداقل یکی از اختلالات روانی حداقل بشکل ضعیف آن هستند این را گفتم که خود را مستثنی ازدیگران نکنیم و مدام از آنها عیب یابی نکنیم و قبل از دیگران به خود بیاندیشیم و با این دیدگاه حتی نحوه برخورد، نصیحت، انتظار از تغییر دیگران و... نیز بهبود خواهد یافت.

2- اختلالات شخصیت و بیماری های روانی انسانها معلول بسیاری از عوامل است که بعضا در اختیار انسان نبوده هر انسانی متناسب با شرایط ژنتیکی – یادگیری خانواده ومحیط های مختلفی که در آن رشد(روانی و جسمی) کرده- و نهایتا وضعیت فیزیولوژیکی بدنش ( میزان ترشح هورمونها، چارچوب جسمی و اندامی، توانائیها و استعدادهای بالقوه و....) عمل می کند که ممکن است با وضعیت ما کاملا متفاوت باشد.

 

لذا گاهی این تفاوت رفتاری ناشی از یکی از این اختلالات است.نکته مهمی که باید یادمان باشد اینست که هر تفاوتی در بینش و رفتار دیگران را ناشی از اختلال ندانیم که آنوقت در اصل خودمان دچار اختلال فکری و طرحریزی نگرش و رفتار اشتباه در مقابل آنها خواهیم شد. امااگر مطمئن به اختلال رفتاری دیگران شدیم با این دیدگاه و بصیرت دیگر آنهارا به عنوان متخاصم و دشمن نخواهیم دانست بلکه به عنوان انسانی که قطعا نیاز به کمک دارد با عشق و رغبت در جهت یاری رسانی به آنها گام بر خواهیم داشت ضمن اینکه از بعضی رفتارهای آنها دیگر نگران نشده و درصدد تلافی کردن و جنگیدن ذهنی و عینی با آنها بر نخواهیم آمد.

منبع: تبیان