با توجه به شیوههای زندگی نوین و پیچیدهتر شدن شرایط زندگی افراد با استرسها و فشارهای حاصل از این زندگی مواجه هستند. مشاوره خانواده فرآیندی است که راه کارهای مناسب برای سازگاری افراد با این شرایط و مدیریت استرس فراهم میسازد. علاوه بر این چنین شرایط پیچیده زندگی نیاز افراد به دریافت اطلاعات مناسب در زمینههای مختلف را موجب میشود. از اینرو مشاوره خانواده چنین وظیفهای را بر عهده میگیرد، به ارائه راهنمایی ، اطلاع رسانی و حل مسائل خانوادگی مبادرت میورزد.
هر چند میتوان گفت که بطور کلی تمام زمینههایی که با خانواده و مسائل آن مرتبط هستند به عنوان موضوع قابل طرح در مشاوره خانواده مطرح هستند، اما به مواردی از موضوعات رایج در این فرآیند اشاره میشود:
هر چند مشاوره قبل از ازدواج عموما اصطلاح کلیتری است و زمینههای مختلف را در جریان ازدواج در بر میگیرد از جمله مشاورههای پزشکی و ژنتیکی. اما مشاوره قبل از ازدواج از لحاظ روان شناختی موضوع بسیار مهمی است که امروزه مورد توجه فراوان قرار گرفته است. آشنایی افراد با مشکلاتی که اغلب بعد از ازدواج منجر به پدیدههای شومی چون طلاق میشود، انگیزه افراد را برای انجام مشاوره قبل از ازدواج از لحاظ روان شناختی برانگیخته است.
چنین فرآیندی به جوانانی که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند کمک خواهد کرد، اطلاعات مناسب و کاملتری از ویژیگیهای یکدیگر کسب کنند و تنها به معیارهای ظاهری به عنوان ملاک انتخاب همسر توجه نکنند. در این راستا روانشناسان و مشاوران کمک شایان توجهی در جهت شناسایی افرادی که ازدواج آنها با یکدیگر اغلب مشکل آفرین بوده و ازدواجهای ناموفقی را سبب میشوند، مینمایند. به عنوان مثال ازدواج یک فرد درون گرا با یک فرد برون گرا و در سطوح تخصصیتر ، افراد ناایمن اجتنابی با افراد ناایمن دوسوگرا. مشاوران خانواده در این فرآیند از انواع مصاحبه و در صورت نیاز از آزمونهای روانی استفاده میکنند.
مقوله تربیت فرزندان از موضوعات بسیار مهمی است که اغلب مشاوران خانواده ، مراجعین زیادی در این راستا دارند. بطوری که خانوادهها با افزایش اطلاعاتی که در زمینه تربیت مناسب فرزندان و لزوم آن پیدا کردهاند و رغبت فزاینده در جهت آموزش راهکارهای مناسب برای تربیت کودکان و نوجوانان خود نشان میدهند. در این زمینه خدمات مشاوران ممکن است درزمینه آموزش و ارائه راهنمایی باشد و یا زمینه حل یک مشکل تربیتی. در موضوع اول مشکلی اتفاق نیافتاده و خانواده راغب است به صورت پیشقدم مطالبی مفید را در زمینه تربیتی بیاموزد، اما در موضوع دوم اغلب بعد از بروز مشکل است که خانواده مراجع میکنند و در جهت حل مشکل اقدام میکند. به عنوان مثال خانوادههایی که متوجه شدهاند فرزند آنها مدتی است دروغهای زیاد میگوید.
روابط موجود بین اعضاء خانواده در سلامت خانواده و اعضاء آن از جنبههای مختلف جسمی ، روانی و اجتماعی اهمیت فراوانی دارد. بسیاری از مشکلاتی که بین همسران رخ میدهد و گاه آنها را تا مرحله طلاق پیش میبرد به خدشه بودن روابط بین آنها مربوط است و اگر بررسی دقیقی صورت بگیرد، میبینیم که در واقع هیچ مشکل جدی و حادی مطرح نبوده است. در این مقوله مشاوره خانواده تلاش میکند به همسران بعد از تشکیل خانواده آموزشهای لازم را بدهد، به آنها را در شناخت یکدیگر کمک نماید. همچنین به آنها کمک خواهد کرد شکل مناسبی به روابط خود بدهند، شیوههای مناسب ارتباط با یکدیگر بشناسند و از همه مهمتر به تفاوتهای موجود بین زن و مرد که اغلب مشکلات ارتباطی را به بار میآورد، آشنا شوند.
هر چند وجود برخی مشکلات در اکثر خانوادهها به صورت جزئی و خفیف طبیعی به نظر میرسد، اما خانوادههایی نیز وجود دارند که با مشکلات حادتری روبرو هستند. بحث و بررسی این نوع اختلافات در جریان مشاوره خانواده اغلب کمک شایان توجهی به این خانوادهها میکند. هر چند در گذشته حل چنین مسائلی اغلب به صورت ریش سفیدی و کمک بزرگان خانواده صورت میگرفت. ولی آنچه اهمیت مشاوره خانواده را امروزه در این قبیل مسائل بارزتر میسازد دور شدن خانوادهها از یکدیگر و فقدان اطلاعاتی مناسب افراد در زمینه مسائلی است که خانواده با آن روبروست. در چنین جلساتی اغلب اعضاء مشکلدار و حتی اعضاء غیر مشکلدار شرکت میکنند. از جمله این مشکلات عبارتند از اختلافات مربوط به خانوادههای همسران ، دخالت آنها و یا سایر عوامل و ... .
وجود یک عضو که از لحاظ روانی دارای مشکلاتی است تأثیرات زیادی روی بافت خانواده دارد. این مشکلات چه خفیف باشند مثل یک افسردگی خفیف و چه عمیق باشند، مثل وجود یک فرد اسکیزوفرن یا عقب مانده ذهنی در خانواده قابل توجه هستند. با توجه به اینکه این دسته از مشکلات اغلب کل اعضاء را میتواند به نحوی تحت تاثیر قرار دهد مشاوره با کل اعضاء خانواده لازم به نظر میرسد. به عنوان مثال آموزش خانوادهای که یک عضو معتاد دارد. به عبارتی مشاوره خانواده در این کارکرد خود علاوه بر شناسایی و ارجاع مناسب اختلالات روانی مثل انواع افسردگی ، اضطرابها ، اختلالات شخصیت ، اختلالات روان تنی ،اختلالات جنسی ، اختلالات سوء مصرف مواد ، آموزشهای لازم را برای سایر اعضاء سالم خانواده ارائه میکند.
امروزه در کشور ایران ما این فرآیند گسترش فراوانتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. مردم اطلاعات بیشتری در زمینه انواع مشکلات پیدا کردهاند و به لزوم انجام مشاوره تمایل بیشتری نشان میدهند. با افزایش گرایش مردم به انجام مشاورههای خانواده در زمینههای گوناگون ، مراکزی که چنین خدماتی را ارائه میدهند نیز افزایش چشم گیری داشتهاند. این مراکز در دو دسته دولتی و خصوصی انجام وظیفه میکنند. استفاده از خدمات دولتی به علت پایین بودن هزینه جلسات که اغلب تعداد جلسات هم زیاد است طرفداران بیشتری پیدا کرده است. مراکز وابسته به بهزیستی ، بیمارستانها ، ادارات بیمه و کارخانجات معمولا چنین خدماتی را ارائه میکنند.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: به شما سفارش می کنم که نسبت به نوجوانان نیکی کنید زیرا آنها نازک دل هستند.
نوجوانی یکی از بحرانی ترین دوران های زندگی فرد است. نوجوان از مرز کودکی گذشته و وارد مرحله نوینی شده که درزندگی او منحصر به فرد است زیرا درعبور از مرحله کودکی به مرحله نوجوانی بایستی از صخره های لغزان نوجوانی گذشت و تحولات گوناگون در این مرحله نیز حاکی از حساسیت آن است.
نوجوانی ، دوران رشد و تکامل جسمانی ، فکری، عاطفی، معنوی و اجتماعی است. ورود به دوره نوجوانی فرد را با مشکلات فراوانی دست به گریبان می سازد و درجامعه ما که بیشترین جمعیت آن نوجوانان هستند مسلما نمی توان این جمعیت فعال را نادیده گرفت. پس لازم است که والدین و مسئولین با مشکلات نوجوانان آشنا شوند تا بتوانند با آنها رفتاری درست داشته باشند.
2 – از لحاظ رشد عقلی، کودک مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته و در آستانه تفکر انتزاعی قرار می گیرد.
3 – تنوع خوی و خصلت با وضوح هرچه تمام تر آشکار می شود.
4 – رقابت با خود و رقابت با دیگران را تکمیل می سازد.
5 – نوجوان تقریباً از همه کسانی که اکنون در زندگی او مقامی داشته اند سلب اعتماد کرده، بی حوصله و یاغی می شود.
6 – استعدادهای خاص به تدریج بروز می کند و تفاوتهای فردی آشکار می شود.
7 – برای نوجوان سئوالات متعددی مطرح می شود و در همان حال جوابهای دیگران کمتر او را قانع می کند.
8 – دوره وابستگی به سر آمده و ، نوجوان می خواهد زندگی مستقل خود را پایه ریزی کند.
دوره نوجوانی اغلب به عنوان دوره مشکل ، غیر قابل پیش بینی تعریف شده است . دراین دوران مشکلات نوجوانان به دوشکل کلی نمایان می شود ، مشکلاتی که نوجوانان از دوران کودکی در رفع آن کوشش داشته و هیچ وقت در حل آنها موفق نبوده است و مشکلات ویژه که قسمت عمده آنها دررابطه با مرحله رشد او کاملاً طبیعی به نظر می رسد.
اختلال در تصویر بدنی، بحران هویت ( خودشناسی ) ، مشکل اجتماعی نشدن، مسئله روانی، ترس، نگرانی، خشم، عصبانیت، احساس حقارت، تعارض، اضطراب، دشواریهای تحصیلی و اعتیاد.
1 – در برخورد با نوجوانان ، ملایم و منطقی باشید.
2 – هیچگاه نظرات خود را به نوجوانان ، تحمیل نکنید.
3 – تجارب موفقیت آمیز نوجوانان را افزایش دهید.
4 – نوجوانان خود را با الگوهای رفتاری مطلوب آشنا کنید.
5 – نسبت به احساسات و عواطف نوجوانان خود بی تفاوت نباشید.
6 – توجه داشته باشید که مشاجرات لفظی درخانه (میان پدر و مادر) ، در روحیه یا رفتار نوجوان منعکس می شود.
7 – به بهانه ی گفتگو با نوجوانان ، اهداف خود را به آنها القا نکنیم.
8 – تحملِ نوجوان را برای مواجه شدن با ناکامی های اجتماعی افزایش دهید.
9 – برای پرکردن اوقات فراغت نوجوانان ، اهمیت بسیاری قائل شوید.
از سقراط پرسیدند چرا بیشتر با جوانان مجالست و هم نشینی می کند؟ پاسخ داد که شاخه هاینازک و تَر را می توان راست کرد ولی چوبهای سخت که طراوت آنها رفته باشد به استقامتنگراید .
روزهای اول زندگی همه انگار شبیه هم است؛ آقای خانه برای رسیدن به منزل سر از پا نمی شناخت و سعی می کرد هر روز شاخه گل یا هدیه کوچکی به همسرش تقدیم کند. خانم نیز با ظاهری آراسته و لبخندی مهربان منتظر بود تا با یک فنجان چای به استقبال شوهرش برود.... اما چرا پس از چند سال این صحنه ها کمرنگ می شود و محبت و صمیمیت رو به سردی می رود.
یکی از نکاتی که در زندگی خانوادگی و اجتماعی اهمیت دارد، این است که همه انسانها به دنبال اتصال و ارتباط هیجانی هستند. وقتی بین زن و شوهر پل سازی عاطفی صورت نگیرد و مشترکات روشن تعریف نشود، احساس دور بودن از هم برای آنها اتفاق می افتد. این احساس از زمان کودکی به صورت یک نیاز جدی خودش را نشان می دهد. کودک زمانی که گریه می کند انتظار دارد مادر با توجه مناسب او را آرام کند. کودکانی که توجه مناسب را دریافت نکنند، بعدا دچار ناراحتی ها و احساس ناامنی می شوند. مهربانی، ستیزه جویی و استنکاف ودوری کردن سه نوع پاسخی است که انسانها به نیازهای اطرافیان می دهند. وقتی در مقابل گریه کودک او را در آغوش می گیرید و به طورروشن نیازش را برطرف می کنید، درواقع به او پاسخ مثبت داده اید. زمانی که با گریه او شما هم فریاد می زنید: " چقدر گریه می کنی" با ستیزه جویی برخورد کرده اید و اگر او را در اتاق تنها گذاشته و بروید، پاسخ شما دوری کردن است. این وضعیت نه تنها در مورد بچه ها که همیشه برای افراد در سنین مختلف وجود دارد. انسانها وقتی بزرگ می شوند و زندگی مشترک تشکیل می دهند نیاز دارند تا مورد توجه مناسب قرار گیرند.
چرا بین همسران دلسردی به وجود می آید؟
اتفاقی که در اکثر زندگی های زناشویی می افتد، این است که زن و شوهر به جای توجه به لحظات عاطفی، به مسایل دیگری مانند ساختن منزل، چیدمان وسایل و دیگر مسایل حاشیه ای می پردازند که به نظرشان ضروری است و غرق در امور روزانه می شوند. در نتیجه کم کم از حضور عاطفی غافل و دچار فراموشی می شوند و صفا و صمیمیت در کانون خانواده کمرنگ می شود.
اگر زندگی با هوشیاری همراه نباشد، افراد نسبت به اهمیت دادن به روابط بی توجه می شوند. یکی از پایه های هوشیاری، ایجاد حضور عاطفی در ابعاد مختلف است. در این صورت پیوندها با هم مرتبط خواهد شد. برخوردهای عاطفی مناسب همراه با اتصال های مناسب می تواند یکی از اصلی ترین پایه های گفتگو باشد. آن قدر باید هوشیار باشیم که از نوع نگاه و لحن صدای همسرمان، حال او را درک کنیم و لازمه این شناخت این است که او را ببینیم؛ به معنای واقعی، روزهای اول ازدواجتان را به یاد بیاورید که ساعت ها با همسرتان قدم می زنید و وقتی نگاهی به ساعت می انداختید، باور نمی کردید که این مدت طولانی را گرم گفتگو بوده اید، علت این بود که تمام توجه شما به همسرتان بود، این حالت همیشه باید در زندگی وجود داشته باشد و وقتی از بین رفت، گفتگو با شکست روبرو می شود.
چه کنیم حضوری مؤثر و صمیمی در خانواده داشته باشیم؟
همه ما کسانی را دیده ایم علاقه به جمع آوری تمبر، پروانه و سکه دارند. یکی از رازهای مهم در زندگی زناشویی جمع آوری کلکسیونی از لحظات عاطفی و عاشقانه است که همیشه با خود داشته باشیم. به هر اندازه که بتوانیم این کلکسیون را بهتر و بیشتر جمع کنیم، در واقع جواهراتی داریم که نقش اساسی در تعاملات ما خواهند داشت. برای ساختن این لحظات وقت بگذاریم. با هم بودن و دوستی و محبت را تجربه و اتصال های عاطفی را تقویت کنیم و صمیمیت بین انسانها را از کلمات به عمل تبدیل کنیم، به این ترتیب می توان رایحه مطبوع و دل انگیز خوب بودن در کنار یکدیگر را تجربه کرد.چهار عاملی که زندگی را مسموم و فضای صفا و صمیمیت را از بین می برد:
1- نقادی ها و غر زدن های شدید. به عنوان مثال زمانی که خانم یا آقا فراموش کرده کاری که قرار بوده انجام دهد و همسرش با الفاظ خیلی تند و انتقادهای شدید و توهین آمیز این مسأله را یادآوری می کند، به شخصیت او حمله شدید کرده است.
2- حالات تدافعی. در بعضی از زندگی های مشترک، زوجین به جای روابط صمیمانه، مدام به دنبال دفاع از خود هستند، چون عقیده دارند حرف خودشان درست است و می خواهند به هر قیمتی نقش خود را اثبات کنند؛ در این شرایط معمولاً زندگی به نوعی معامله تبدیل می شود و رابطه ای تجارتی بین آنها شکل می گیرد.
3- حالات تحقیر، ناسزاگویی و خرد کردن شخصیت. وقتی فضای تحقیر و بدگویی در خانه حاکم شود، روابط رو به سردی خواهد رفت.
4- بی اعتنایی. وقتی زن و شوهر در پاسخ به نیاز های یکدیگر، ستیزه جویانه برخورد می کنند یا از هم دوری می کنند، درست مانند این است که مثل دو دیوار سنگی به هم نگاه می کنند و ارزشی برای یکدیگر قایل نیستند.
زمانی که انسانها در معرض طوفان های هیجانی خود قرار می گیرند و تمام وجودشان پر از زمینه های منفی ناشی از این هیجانات می شود، دیگر فرصتی برای دیدن یکدیگر نخواهند داشت. در روان شناسی خانوادگی اصطلاحی با عنوان«غوطه ور بودن در حالات احساسی و هیجانی بسیار بالاست» که در نتیجه فرد آن قدر هیجان های منفی در ذهن دارد که نه تنها از لحاظ روحی که از نظر فیزیکی نیز نمی تواند حضور مطلوبی داشته باشد. این مشکل یک باره ایجاد نشده و طی روندی که مدت ها به خاطر نادیده انگاشتن لحظات عاطفی شکل گرفته است، ایجاد می شود.
زوجینی که رابطه آشفته ای دارند و بی انگیزه شده اند چطور می توانند دوباره شادابی را به زندگی مشترک برگردانند؟
زمانی که به مشکلات کوچک به مرور رابطه شیرین ما را خراب می کنند، غفلت می کنیم و اهمیتی به بازسازی این رابطه نمی دهیم. اگر یکی از وسایل منزلمان خراب شود خیلی سریع آن
را تعمیر می کنیم، اما در مورد مسایل روحی و عاطفی خانواده خیر. در نتیجه مشکلات روز به روز بزرگتر می شود و صمیمیت ها را از بین می برد. باید به مسأله بازنگری درست نگاه کنیم و برای تعمیر ارتباطات گام های درست برداریم. هر اندازه که آگاهانه تر عمل کنیم، فضای خانوادگی از طراوت و تازگی بیشتری برخوردار خواهد شد، چون بازنگری خواهد شد.
گام مؤثر دیگر این که امکان اشتباه از طرف خود را اذعان کنیم. " شاید من اشتباه کرده باشم". اگر انسان فکرکند که هیچ وقت اشتباه نکرده و همیشه حق با او بوده، فاصله ها بیشتر و بیشتر می شود.
در تعبیرات کلامی و تفسیرهایی که از تعاملات داریم بازنگری کنیم. یکی از ریشه های مشکلات زناشویی این است که کلمات اتوماتیک وار و بدون توجه به بار معنایی به کار برده می شود. به این مثال دقت کنید: " کجا بودی که این قدر دیر اومدی؟" و " وقتی دیر می آیی من خیلی نگران می شوم." این دو جمله دو تعبیر متفاوت از یک حالت است که در قالب کلمات و لحن متفاوت، قطعاً احساس متفاوت را به مخاطب القا می کند. توجه داشته باشید که کلمات گاه فضای عاطفی را آشفته می کنند؛ پس آگاهانه انتخاب کنید تا برقراری ارتباط به صورت عمیق و درست شکل گیرد.
در کنار آگاهی نسبت به کلام و بارهای منفی آن در تعاملات، به رفتارهای غیر کلامی نیز توجه داشته باشیم. وقتی راجع به خاطرات خوب صحبت می کنیم ، قطعاً موج مثبت آن به مخاطب منتقل می شود. صمیمیت در نگاه، کلام و رفتار ارتباط ها را عمیق تر می کند. برای اینکه صمیمیت استوار و در ابعاد گسترده جاری باشد، باید اصیل باشد، چون در شکل ساختگی و تصنعی تأثیری نخواهد داشت. برای داشتن رفتار عاشقانه نخست باید قلبی عاشق داشت و زمانی قلب عاشق می شود که محبت را در وجود خود جاری کنیم.
کسانی که با خود مهربان نیستند و وجودشان آکنده از سختی هاست، نمی توانند با دیگران نیز مهربان باشند. برای اینکه بتوان محبت را نثار دیگران کرد، باید به خواسته ها، نیازها و دغدغه های آنها توجه نمود. درک احساس طرف مقابل می تواند منجر به صمیمیت در خانواده شود.
گفتگو زمانی صمیمانه و عاطفی خواهد بود که صرفاً به رد و بدل کردن اطلاعات پرداخته نشود. فردا ساعت چند برمی گردی؟ حتما میوه بخری، مراقب بچه ها باش و... این صحبت های روزمره ظاهراً گفتگوست، اما فضای صمیمانه ایجاد نمی کند. زمانی می تواند بارعاطفی داشته باشد که با درک عاطفی و هیجان همراه باشد و این یکی از نیازهای اساسی انسان است. سعی کنیم شنونده خوبی باشیم و نسبت به سخنان طرف مقابل واکنش های مناسب را نشان دهیم.
و کلام آخر اینکه...
چشم پوشی باعث می شود، صفا وصمیمیت همچنان در فضای خانواده حاکم باشد. آگاهانه اشتباهات همدیگر را نادیده بگیرید و آگاهانه ببخشید و عفو کنید. همه ما همیشه نیازمند نوازش های عاطفی هستیم، پس به نیاز عزیزمان احترام بگذاریم.
چرا مشاوره ازدواج و خانواده ضروری است؟
ما در جامعه ای زندگی میکنیم که در آن نرخ طلاق به شدت در حال افزایش است و مطابق گزارش مرکز تحقیقات اجتماعی کشور در هشت ماهه نخست سال 1389 نسبت به مدت مشابه 4/4 ، و نسبت به سال 1370 حدود 40% افزایش یافته است. طلاق به عنوان تهدید کننده اصلی کانون خانوادهها، آسیبهای اجتماعی فراوانی را به همراه دارد.
گرچه سن ازدواج در جامعه بالا رفته است، اما بیشترین میزان اختلافات و جداییها در سه سال اول ازدواج ها ثبت شده است.ازبین عوامل اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی، بسیاری از محققان، دلیل اختلافات زوجهای جوان را عدم آمادگیهای فردی، شخصیتی و روانی (بلوغ)، مسئولیت پذیری و عدم پیامدسنجی برای ازدواج میدانند. آیا یک جوان در شرف ازدواج، به آمادگی خود برای این کار آگاهی دارد؟ چه ملاکهایی را درنظر گرفته است؟ چه توقعاتی از طرف مقابل دارد؟ آیا این انتظارات از جنبه های مختلف درست هستند؟ آیا هر دو طرف از خودشناسی کافی برخوردارند و همچنین درباره همسر آینده خود و نیازها و حساسیتها و انتظارات وی آگاهی دارند؟ درباره مهارتهای زندگی (مثلا، ارتباط موثر، کنترل خشم) به آموزش نیاز دارند؟
پس از ازدواج چه؟
پس از ازدواج نیز سوالات بسیاری برای زوجها مطرح می باشند که عموما به دلیل خجالت با طرح نمی شوند و یا از افراد غیر متخصص از درباره آنها اطلاعات کسب می شود. این مسایل ممکن است در زمینه ارتباط موثرتر با همسر، مواجهه با برخی ویژگیهای رفتاری یا اخلاقی، همسرداری، روابط زناشویی، خانواده همسر، مسایل اقتصادی و حتی مسایل شخصیتی یا روانی و رفتاری و از این قبیل، مطرح باشند. برای مثال، چه اندازه از عشق ما سالم است؟ تفاوت بین وابستگی و دلبستگی چیست؟
دوران ازدواج
ریشه بسیاری از مشکلات فردی و خانوادگی چیستند؟ درباره مهارتهای زندگی چه می دانیم؟ آیا ابراز وجود باید با پرخاشگری همراه باشد؟ به هنگام خشم یا ناکامی بهترین واکنش چیست؟ چرا برخی به رغم داشتن زن و فرزند و شغل و دوست و خانواده، به مصرف مواد روی می آورند؟ در عوض، چگونه می توان شادکامی و رضایت از زندگی را افزایش داد و بر احساس عزت و کرامت خود افزود؟
تصمیمات خاص یا دوران خاصی در زندگی نیز ممکن است برای فرد پر از نگرانی باشند. مثلا به تصمیم برای بچه دار شدن فکر کنید یا نگرانی ها و مشکلات دوران بارداری. درباره فرزند پروری به خصوص در چند سال اول زندگی چه می دانیم؟ با لجبازی ها، پرخاشگری ها و حسادتهای دوران کودکی چه باید کرد؟ تربیت مذهبی کودک را از چه زمانی باید آغاز کرد؟ درباره پرسشگریهای جنسی بچه ها باید چه واکنشی نشان داد و در هر سنی تا کجا و چگونه به آنها اطلاعات داد؟ درباره رفتار با نوجوانان ودوران نوجوانی چه می دانیم؟ اگر نوجوان ما مشکلات یا نگرانی هایی نشان داد که حل آن از عهده ما خارج بود، به چه کسی باید مراجعه کرد؟
درمانگران و مشاوران خانواده و ازدواج کیستند؟
این افراد در زمینه های ارتباطی تخصص دارند و عمدتا معتقدند که مشکلات افراد را باید در بستر خانواده و دایره ارتباطات آنها مورد بررسی قرار داد. آنها در زمینه پیشگیری، آموزش و درمان به خصوص در مواقع بحرانی، آموزشهای تخصصی دیده اند، دوره های کاروزی طولانی و امتحانات دشواری را گذرانده اند تا اجازه کار تخصصی با خانواده ها، افراد و مشکلات ارتباطی را پیدا کنند. آنها در انجام مشاوره های فردی وگروهی تخصص دارند. بسته به نوع مشکل ممکن است کار مشاوره و درمان کوتاه مدت یا بلند مدت باشد.